من و تنهایی
|
||
امروز شنبه اخر شهریور هستش.چقد این جمله رو از همکارام میشنوم:اضافه کار نریختن؟خیلی دلم براشون میسوزه مگه اضافه کار چقد بهت میدن.اول مهر هستش.باید برا بچه هاشون هزار تا چیز بخرن.بخاطر این گفتم هزار تا چیز چون واقعا اگه بشماریم شاید چیزایی که باید بخرن هزارتا بشه شامل کیف و کفش و لباس و دفتر و خیلی چیزای دیگه.حالا بعضی از مدارس که شهریه میدن هم بماند.تبعیض تو ادارات بیداد میکنه(منظورم بین ادارات مختلفه).یارو کارمند ........تا ساعت اداری یک شیفته کار میکنه.داره فکر میکنه لیفان شاسی بلند بگیره یا ایکس 33.من که تقریبا سابقه کاریم باهاش یکیه هنوز ماشین ندارم.با وجودی که دو شیفته هم کار میکنم.شاید بگی خوب درس میخوندی.عزیز من درس خوندم.بین رتبه من تا اون شاید 60هزارتا فاصله باشه.یعنی من رتبه ام چهار رقمی ولی اون 5 رقمی افتضاح بود.هر چی به ذهنم فشار میارم که اینجور کار کردن فایده ای نداره و باید کاری بکنم تا اوضاع زندگیم بهتر بشه بیشتر از لحاظ ذهنی پسرفت میکنم.انگار مخم هنگ میکنه. درباره وبلاگ
به وبلاگ من خوش آمدید پيوندها
تبادل لینک
هوشمند |
||
|